اوایل دهه ۷۰ در دومقطع مشهد و اسلامشهر شاهد اعتراضهایی بودند که منشأ اصلی آنها اقتصادی بود. این اعتراضات همزمان با دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و سیاستهای تعدیل اقتصادی وی صورت گرفت. با گذشت بیش از دو دهه از آن حوادث، به علل رخداد آنها کمتر اشاره شده و اصل آن حوادث در حال فراموش شدن است؛ رویدادی که باتوجه به مقطع زمانی و ریشههای غیرسیاسی و امنیتیاش بسیار حساس و مهم بود. حالا در شرایطی که دیتای تصویری بسیار کمی درباره حوادث مشهد و اسلامشهر وجود دارد، مصطفی شوقی با «شورش علیه سازندگی» به سراغ این مقطع رفته است. با استفاده از گفتوگو با فعالان سیاسی-اقتصادی آن مقطع، تصاویر آرشیوی و البته کمیکموشن سعی شده روایتی نو از شورشهای دهه ۷۰ ارائه شود. برای آشنایی بیشتر با «شورش علیه سازندگی» با مصطفی شوقی کارگردان این مستند گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
چه شد که به سراغ حادثهای رفتید که حدود ۲۵ سال پیش رخ داده بود؟
درابتدای ورود به دوره جوانی بودم. پدرم در بایگانی اداره آموزشوپرورش بود و یک روز در محل کارش به پروندهای برخوردم که قید محرمانه داشت. پیرو حس کنجکاوی دوران نوجوانی آن را نگاهی انداختم و متوجه شدم نامهنگاری بین استانداری خراسان و دیگر ادارات بود؛ محتوای آن درباره شورش ضدانقلاب و ایجاد خسارات بود. همان موقع برایم بسیار عجیب بود و با خودم گفتم مگر میشود؟ شورش در جمهوری اسلامی!؟ این اتفاق در گوشه ذهن من باقی ماند و برایم سؤال شد که در سال ۷۱ چه اتفاقی در مشهد رخ داده است. بعدتر که روزنامهنگار شدم این دغدغه در ذهنم باقی مانده بود. بعدتر فهمیدم در سال ۷۴ اتفاق مشابهی در شهرستان اسلامشهر هم رخ داده است. این موضوع نقطه شروع تحقیقاتم درباره حادثه بود.
مستند را به طور جدی از کی کلید زدید؟
حدود سه سال ساخت این مستند به درازا کشید. درسال ۹۵ وقتی هنوز مرحوم هاشمی زنده بودند تصمیم ساخت را گرفتیم. درهمان موقع به سازه اصلی کارم یعنی سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت سازندگی پی برده بودم. روایات زیادی دراینباره بیان شده بود و چند کتاب ومقاله با موضوع سیاست تعدیل اقتصادی منتشر شده بود.
با این مستند به دنبال یافتن پاسخ سؤالهایتان بودید؟
واقعاً همینطور بود. برایم به یک واقعه شخصی تبدیل شده بود. سؤال اولم این بود، در جمهوری اسلامی ایران که برآمده از شعارهای عدالتگرایانه و آرمانگرایانه است، چه شد که یک شورش اجتماعی در آن اتفاق افتاد؟ این سؤال اصلی این مستند است.
همزمانی ساخت «شورش علیه سازندگی» با روی کار آمدن دولت آقای روحانی دلیل خاص داشت؟ آیا دو مقطع زمانی را شبیهسازی کردهاید؟
بدشانسی بزرگی برایمان پیش آمد. نخستین گفتوگوهای مستند در زمان حیات آقای هاشمی گرفته شد. برخی آدمها مثل آقایان محمدحسین جعفریان و احمدتوکلی اشاراتی داشتند و به حساسیت اوضاع مشهد میپردازند.
میگفتند بعید نیست بازهم همان حوادث رخ بدهد. اما من به شدت پرهیز کردم از مقایسه امروز با آن دوره. درفیلم ما به جز چند اشاره کوتاه دیگر هیچ قیاسی بین امروز و دیروز نیست.
خودسانسوری کردید؟
من به شدت مخالف ارتباطیابی بین امروز و دیروزم؛ این را به نفع تاریخ نمیدانم. همانطور که نباید آقای محمدجوادظریف را با مرحوم مصدق مقایسه کرد، نباید اتفاقات امروز را هم به حوادث تاریخی بچسبانیم.
هر اتفاق را باید در بازه زمانی و مقتضیات خودش بررسی کرد. شاید شباهتهایی بین حوادث باشد اما لزوماً به معنای ریشه و علت مشترک آنها نیست.
فرزند آقای هاشمی از فیلمتان تقدیر کردهاند؛ این دلیل بر روایتی مثبت از عملکرد دولت سازندگی نیست؟
تقدیرنکردهاند.
گفتهاند مستند منصفانهای است! این جمله از زبان وی تقدیر نیست!؟
اقدامی که آقای هاشمی انجام داد به قول نریشن فیلم «گزینهناگزیراو بود»! به شدت به این جمله معتقدم. آقای هاشمی احساس کرده بود باید این مسیر را شروع کند.
اینکه این مسیر چگونه انجام شد و چه شرایطی پیش آمد که با تمام اتفاقات مثبت و منفیاش به آن شرایط منتهی شود؛ چیزی بود که رییس دولت سازندگی ناگزیر به آن بود. این کار جسارت بزرگی بود که در ایران بعد از جنگ رخ داد. تنها کسی که میتوانست این جسارت را انجام دهد مرحوم هاشمی بود.
جسارت از نوع مثبت یا منفی!؟
شاید ظرافتی نداشت اما جسارت داشت. اگر درباره اشتباهات حرف میزنیم باید بپذیریم آدمهای بزرگ اشتباهاتشان هم بزرگ است. آنچه آقای محسن هاشمی پس از دیدن فیلم بیان کردند، کلمه منصفانه بود. واقعاً من قصد آبروبری یا آبروخریدن برای دولت سازندگی را نداشتم.
اگر در طول کارتان به این نتیجه میرسیدید که متهم اصلی حوادث دهه ۷۰ دولت سازندگی است، آن را در مستند میآوردید؟
حتماً این کار را میکردم. دراین مستند مجموعهای از آدمها و اتفاقات نمایش داده میشوند که منجر به شکست سیاست تعدیل اقتصادی میشوند. مستندساز باید روایت کند.
مستند بدون موضع یا فیلمساز بدون موضع داریم!؟
من در فیلم موضع دارم اما موضعام قضاوت نیست. مشکل جدیام با برخی مستندسازان همین است. کارهای خوبی در سالهای اخیر رخ داده اما جاهایی که به دام قضاوتهای تاریخی تکبعدی میافتند، آنجا کارشان گلدرشت میشود. امروز در شرایط خاصی به سر میبریم که این شرایط درواقع باید به تجدیدنظر ما از برداشت سنتیمان از تاریخ معاصر شود. باید در روایت رسمی از تاریخ تجدیدنظر بکنیم.
به هرحال باتوجه به فراگیر شدن فضای مجازی، روایتهای رسمی، بستهبندی شده و ایدئولوژیک دهه ۶۰ دیگر خریداری ندارد. انقلاب اسلامی آنقدر بزرگ است که بتواند برای شبهات خودش پاسخی بدهد. بزرگی انقلاب را با تصمیمات شخصی ازبین نبرند. اجازه بدهند درباره تاریخ انقلاب و موضوعاتش حرف زده شود. بیان یک روایت تکبعدی دیگر قابل قبول نیست. من نه آدمسیاسی ونه اهل جناحی هستم. آنچه در این فیلم گفتهام صرفاً یک نقد درونگفتمانی با تمام اعتقادم به جمهوری اسلامی است.
نسبت به جشنواره سینماحقیقت امسال اعتراض دارید؟
به نظرم نسبت به «شورش علیه سازندگی» قطعاً یک بیعدالتی بزرگ صورت گرفت. این را به عنوان سازنده اثر نه بلکه از جایگاه یک پژوهشگر میگویم. نگذاشتند در این جشنواره، پروندهای که قبلاً برای عموم بازنشده بود، گشوده شود.
علتش را چه میدانید؟
من علتش را یک تصمیم شخصی میدانم. تصمیم شخصی فیلم ما را از جشنواره کنار گذاشت. این برخلاف اصول جشنواره حقیقت بود.
نظرات